داستان ازدواج همراه ترجمه

این یه داستان جالب بهمراه ترجمشه که برای بهترشدن مکالمه ودرک مطلب خوبه:

Susan is getting married.

سوزان دارد ازدواج می کند.

Her fiancee's name is Michael.

اسم نامزد او مایکل است.

They are in love. 

آن ها عاشق هم هستند.

They are getting married today. 

آنها دارند امروز ازدواج می کنند.

Susan wakes up early. 

سوزان (صبح) زود بیدار می شود.

She is getting her hair done. 

او دارد موهایش را مرتب می کند و مدل می دهد.

Susan is having her make up done too.

سوزان به آرایشگاه رفته و دارد آرایش می کند.

Susan looks beautiful. 

او به نظر زیبا می رسد.

She puts on her white wedding dress. 

او لباس عروس سفیدش را می پوشد.

She puts on her veil. 

او تور روی صورتش را می اندازد.

Susan needs something blue. 

سوزان یک چیز آبی نیاز دارد.

Her garter is blue.     

حلقه کش دار او آبی است.

نکته فرهنگی:

به حلقه کش داری که عروس شب عروسی دور ران ژای خود می بندد و از گل های ریز یا پارچه درست شده garter می گویند. در مراسم عروسی داماد این حلقه را از پای عروس در می آورد و به سمت جمعیت می اندازد. این رسم کمتر انجام می شود. معمولا هم این کش ها آبی هستندف چون رنگ آبی رنگ شانس است.

Susan needs something old. 

سوزان یک چیز قدیمی و آنتیک می خواهد.

Her grandmother's ring is old.     

حلقه مادر بزرگش قدیمی و آنتیک است.

Susan needs something borrowed. 

سوزان نیاز دارد چزی قرض کند.

She is wearing her mother's jewellery. 

او جواهرات مادر بزرگش را می پوشد.

Susan needs something new.     

سوزان چیز نویی نیاز دارد.

Her shoes and dress are new. 

کفش ها و لباس او نو هستند.

Susan needs a penny for her shoe.     

سوزان یک سکه برای کفشش می خواهد.

نکته فرهنگی:

کفش هایی هستند به نام penny loafer که یک درز بسیار ریز در جلویشان دارند که یک سکه درونشان جا می شود و برای شانس از سکه استفاده می کنند. در اینجا هم منظور همان است.

It will bring her good luck. 

آن (سکه) برایش شانس می آورد.

Susan is ready to get married.   

سوزان آماده ازدواج است.