آموزش زبان ترکی آذربایجانی و انگلیسی

آموزشگاه زبان نجف آباد (اصفهان)

آموزش زبان ترکی آذربایجانی و انگلیسی

آموزشگاه زبان نجف آباد (اصفهان)

مترجم خودتان باشید!

مترجم خودتان باشید!با سرویس مترجم رایگان گوگل.....

سایت گوگل با راه اندازی سرویس مترجم جهانی خود کا ر ترجمه چندین برابر آسان ترکرده است.

با رفتن به آدرس :www.translate.google.com و انتخاب زبان مورد علاقه خود به آسانی

به ترجمه جمله یا متن خود دست یابید.قسمت اول جهت زبانی است که میخواهید جمله را بنویسید،

مثلا فارسی و قسمت دوم جهت زبانی است که میخواهید به آن ترجمه کند، مثلا ایتالیایی. 

در ادامه به شرح کامل این سرویس میپردازیم.................

ادامه مطلب ...

Men's talk and Women's talk in North America

اینم یه درک مطلب انگلیسی..امیدوارم جالب باشه.. 

ترجمه:مرصاد 

ادامه مطلب ...

آموزش تصویری لغات

آموزش تصویری لغات(لوازم خانگی)

آموزش تصویری لغات(لوازم آشپزخانه

آموزش تصویری لغات(لوازم آموزشی

آموزش تصویری لغات(ابزارها

آموزش تصویری لغات(دارو ودرمان)

دستورزبان۳

 بخش سوم دستورزبان :جملات شرطی  

در ادامه مطلب...

ادامه مطلب ...

دستورزبان2

بازهم یک نکته دستوری دیگه که درادامه مطلب به ان میپردازم: 

ترکیب دو فعل بوسیله (too) و یا (very) (در حالت قید)

ادامه مطلب ...

دستورزبان1

باسلام.این جلسه به یک نکته دستوری میپردازیم. 

جلوگیری ازتکرار کلمات بویسله بکاربردن افعال کمکی 

در ادامه مطلب:

ادامه مطلب ...

درس۹مکالمه

Boy: Hi,mom.

پسر: سلام مامان.

Mom: What are you doing,boy?

مادر: پسر داری چکارمیکنی؟

Boy: I'm cooking.

پسر: غذا می پزم(درست میکنم)

Mom: Why are you cooking now?

مادر: چراالان داری غذا می پزی؟

It's two o'clock in the morning!

الان ساعت 2صبحه.

Boy: Well,I'm really hungry!

پسر: درسته.آخه واقعاً گرسنمه.

Mom: What are you making?

مادر: چی داری درست میکنی؟

Boy: pizza.

پسر: پیتزا.

Mom: mmm.Now I'm getting hungry.

همممم...منم گرسنم شد..

Let's eat!

بیا باهم بخوریم.

Boy: Ok..here!

باشه..بفرما(بیا)!

درس۸مکالمه

Bet: Hello?

بت: الو..؟

John: Hi,bet.this is john.

جان: سلام بت.جان هستم.

I'm calling from Australia.

من ازاسترالیا تماس میگیرم.

Bet: Australia?

بت: استرالیا؟

John: I'm at conference in Sydney.Remember?

جان: من توی یه کنفرانس درسیدنی هستم.بیاداوردی؟

Bet: Oh,right.What time is it there?

بت: آهان..درسته.اونجا ساعت چنده؟

John: it's 10:00 p.m.

 جان: ساعت 10شب.

And it's Four o'clock there in los angeles.Right?

واونجا درلس آنجلس ساعت 4.درسته؟

Bet: Yes,..four o'clock in the morning!

بت: بله..ساعت 4صبحه.!

John: 4:00 A.m.?oh.i'm really sorry.

جان: 4صبح؟ وای..واقعاً شرمندم.

Bet: That's OK.I'm awake…now

بت: خوبه.حالا دیگه بیدارم..

درس۷مکالمه

Sara: Oh..No

سارا: وای..نه.

Ali:What's the matter?

علی: مشکلی پیش اومده؟

Sara: It's snowing, and it's very cold!

سارا: داره برف میاد..هواهم خیلی سرده.

Ali:Are you wearing your gloves?

علی: دستکش هاتو پوشیدی؟

Sara: No,they're at home.

سارا: نه.اونا توخونه اند.

Ali: Well,you're wearing your coat.

علی: خوب.بازهم کتت روپوشیدی.

Sara: But my coat isn't warm.

سارا: ولی کُتم گرما نداره.

And I'm not wearing boots!

چکمه هامم نپوشیدم.

Ali: Ok.Let's take a taxi.

علی: بسیار خوب..پس بیا یه تاکسی بگیریم.

Sara: Thanks,Ali.

سارا: ممنونم علی.

درس۶مکالمه

Sara: Great!Our clothes are dry.

سارا: خوبه!لباسهامون خشکه(شد)

Where is my new blouse?

بلوز نوى من کجاست؟

Reza: What color is it?

رضا: چه رنگیه؟

Sara: it's white.

سارا: سفیده.

Reza: Here's a light blue blouse.is it yours?

رضا: اینجا یه بلوز آبی روشن هست.مال شماست؟

Sara: No,it's not mine…Wait.

سارا: نه.اون ماله من نیست....صبرکن ببینم.

It's mine.it's a disaster!

وای..اون ماله منه...چه مصیبتی!

Reza: Oh.no!All our clothes are light blue.

رضا: وای..نه. تمومه لبسهامون آبیه روشن شده.

Sara: Here's the problem.

سارا: اینجا یه مشکلی بوجود اومده.

It's these new blue jeans.

تقصیر این لیهای آبیه نواست.

Whose jeans are they?

این لی ها ماله کیه؟

Reza: Uh,they're mine.Sorry.

رضا: وای..اونا ماله منند.شرمندم.

درس۵مکالمه

Reza: who's that?

رضا: اون کیه؟

Sara: he's my brother.

سارا: اون برادرمه.

Reza: Wow!he's cute.what's his name?

رضا:چه قشنگه.! اسمش چیه؟

Sara: alireza,we call him ali.

سارا: علیرضا..اما ما علی صداش میزنیم.

Reza: how old is he?

رضا: چندسالشه؟

Sara: He's twenty-one years old.

سارا: بیست و یک سالشه.

Reza: what's he like?I bet he's nice.

رضا: چطور آدمیه؟من مطمئنم خوش اخلاقه.

Sara: Yeah,he is .and he is very smart,too!

سارا: آره.خوش اخلاقه وهمینجورم خیلی باهوشه.

Reza: And who's that?

رضا: واون کیه؟

Sara: My sister maryam.she's only twelve.

She's the baby of the family.

سارا: خواهرم مریمه.اون فقط دوازده سالشه.

اون بچه کوچیکه خانواده ست(ته تقاریه).

درس۴مکالمه

Ali: Are you from isfahan ,sara?

علی: سارا شما اهل اصفهانی؟

Sara:Well,my family is in isfahan now,

But we're from tabriz originally.

سارا: درسته..خانواده ام الن تو اصفهانند

ولی ما اصالتن تبریزی هستیم.

Ali: Oh,my mother is tabrizian –from najafabad!

Are you from najafabad?

علی: عجب..مامانه منم تبریزیه...اما ساکنه نجف آباده.

شما هم اهل نجف آبادی؟

Sara: No.we're not from najafabad.

We're from natanz.

سارا: نه.ما اهله نجف آباد نیستیم.

ما اهله نطنزیم.

Ali: so is your first language Turkish?

علی: بنابرین زبان (لهجه) اولت ترکیه؟

Sara: yes.it is.

سارا: بله.درسته.

درس۳مکالمه

Sara: oh.no!where are my car keys?

سارا: وای..نه.کلیدای ماشینم کجاست؟

Ali: relax,sara.Are they in your purse?

علی: آروم باش.سارا اونا توی کیفت نیستند؟

Sara: No,they're not.they're gone!

سارا: نه.نیستند.اونا افتادند(گم شدند).

Ali: I bet they're on the table in the restaurant.

علی: من شرط میبندم که اونارو روی میز رستوران جاگذاشتی.

Sam: Excuse me.Are these your keys?

سام: ببخشید.اینا کلیدای شماند؟

Sara: Yes,they are.thank you!

سارا: بله.اونا مال ماست.ممنونم.

Ali: see?No problem.

علی: دیدی؟مسئله ای نیست.

Sam: And is this your wallet?

سام: این کیف پولی هم مال شماست؟

Sara: hmm.No.it's not.where is your wallet ,ali?

سارا: ممممم...نه . کیف پولیت کجاس علی؟

Ali: In my pocket…wait a minute!that's my wallet!

علی: تو جیبمه..یه لحظه صبرکن! اون کیف پولیه منه.

درس۲مکالمه

Sara: Wow.what's this?

سارا: وای... این چیه..؟

Reza: it's a camera.

رضا: یه دوربینه..

Sara: Oh.cool..thank you reza.

سارا: اوه..محشره..ازت مچکرم رضا.

Reza: you're welcome.

رضا: مبارکت باشه.

Ali: Now open this box!

علی: حالا این جعبه رو بازکن!

Sara: OK.Uh!what are these?

سارا: باشه.ای ول..اینا چیه..؟

Ali: they're earrings.

علی: اونا گوشواره اند.

Sara: oh..cool.they're really interesting.

سارا: اوه..عالیه..اونا واقعی جذابند.

درس ۱مکالمه

Reza: hi.my name is reza rostami.  

رضا: سلام.اسم من رضاست.

Sara: i am sara saberi.

سارا: منم سارا صابریم.

Reza: it nice to meet you,sara

رضا: از دیدن شما خوشحالم سارا.

Sara: nice to meet you too.

سارا: منم همینجور.

Reza:I,m sorry. what,s your last name again?

رضا: شرمندم.فامیلتونو دوباره بگید؟

Sara: it,s saberi.

سارا: صابری هستم.